anvae farsh
صفحه 1 از 1
anvae farsh
قديمیترين فرشها
قديمیترين فرش دستبافت ايرانی در سال 1949 در دومين مرحله کاوشهای باستان شناس روسي، رودنکو در منطقه پازيريک کشف و به نام فرش پازيريک ناميده شد.
رودنکو در کتابی که به مناسبت اين اکتشافات در سال 1953 در روسيه منتشر کرد، درباره فرش مکشوفه توضيحات مفصلی نگاشت و آن را صراحتا کار ايران و قديمی ترين فرش ايرانی در دنيا بيان نمود. او نوشت: "بدون اينکه بتوانيم به طور حتم بگوييم اين فرش کار کداميک از سرزمين های ماد-پارت(خراسان قديم) يا پارس است، تاريخ فرش مذکور و پارچه هايی که در پازيريک کشف شد قرن پنجم و يا اوايل قرن چهارم پيش از ميلاد تشخيص داده می شود." سپس او اضافه می کند: "تاريخ اين قالی از روی شکل اسب سواران معلوم می شود. طرز نشان دادن اسبهای جنگی که به جای زين قالی بر پشت آنها گسترانده اند و پارچه روی سينه اسب از مشخصات آشوريها می باشد اما در روی فرش پازيريک ريزه کاريهای مختلف و طرز گره زدن دم اسبها ، در نقوش برجسته تخت جمشيد نيز ديده می شود."
در زمان تسلط مغولها (قرن سيزدهم و چهاردهم ميلادي) قالی بافی به سطح بسيار رفيعی از زيبايی وتکنيک رسيد. شکوفايی اين صنعت شايد با حکومت غازان خان (1307-1295 ميلادي) مصادف بود.
اما اوج قالی کلاسيک ايرانی را که از آن با رنسانس قالی ايران ياد می شود زمان سلاطين صفوی (1722-1499 ميلادي) به ويژه زمان حاکميت شاه طهماسب اول (1587-1524 ميلادي) و شاه عباس کبير(1629-1587 ميلادي) ثبت کرده اند. از اين دوران حدود 3000 تخته فرش به يادگار مانده که درموزه های بزرگ دنيا و يا در مجموعه های شخصی نگهداری می شوند.
در اين دوران در کنار قصرهای پادشاهان کارگاههای قالی بافی بناشد و مراکز گوناگون که قبلا در تبريز ، اصفهان ، کاشان ، مشهد ، کرمان ، جوشقان ، يزد ، استرآباد ، هرات و ايالات شمالی نظير شيروان ، قره باغ و گيلان وجود داشتند توسعه و رونق بيشتری گرفتند.
در همان زمان ، نقاشان و نگارگران بلندپايه طرحهای خلاصه شده و ترکيبی ترنج در وسط قالی و لچکها را در آن وارد کردند. يعنی همان طرحی که قبلا به زيباترين وضعی در قرن پانزدهم روی جلد کتابهای ارزشمند به کار می رفت.
با اشغال کشور بوسيله افغانها (1722-1721 ميلادي) اين صنعت و هنر رو به انحطاط گذاشت.
در قرن نوزدهم قاليهای ايرانی ، بويژه فرشهای نفيس ناحيه تبريز به اروپا راه يافتند. از سوی کشورهای اروپايی نمايندگانی به تمام کشورهای مشرق زمين گسيل شدند و با رقابت بسيار فشرده کليه فرشهای کهنه و عتيقه را گردآوری کرده به قسطنطنيه که هنوز هم مهمترين بازار قالی مشرق زمين بود فرستادند.
با به پايان رسيدن منابع فرشهای کهنه ، شرکتهای انگليسی (زيگلر 1883 م) آمريکايی و آلمانی به طور نامحدود اقدام به تاسيس کارگاههايی در تبريز ، سلطان آباد(اراک) ، کرمان کردند. اين روال تا جنگ جهانی اول که توليد قالی به طور قابل توجهی افزایش یافته بود ادامه داشت
قديمیترين فرش دستبافت ايرانی در سال 1949 در دومين مرحله کاوشهای باستان شناس روسي، رودنکو در منطقه پازيريک کشف و به نام فرش پازيريک ناميده شد.
رودنکو در کتابی که به مناسبت اين اکتشافات در سال 1953 در روسيه منتشر کرد، درباره فرش مکشوفه توضيحات مفصلی نگاشت و آن را صراحتا کار ايران و قديمی ترين فرش ايرانی در دنيا بيان نمود. او نوشت: "بدون اينکه بتوانيم به طور حتم بگوييم اين فرش کار کداميک از سرزمين های ماد-پارت(خراسان قديم) يا پارس است، تاريخ فرش مذکور و پارچه هايی که در پازيريک کشف شد قرن پنجم و يا اوايل قرن چهارم پيش از ميلاد تشخيص داده می شود." سپس او اضافه می کند: "تاريخ اين قالی از روی شکل اسب سواران معلوم می شود. طرز نشان دادن اسبهای جنگی که به جای زين قالی بر پشت آنها گسترانده اند و پارچه روی سينه اسب از مشخصات آشوريها می باشد اما در روی فرش پازيريک ريزه کاريهای مختلف و طرز گره زدن دم اسبها ، در نقوش برجسته تخت جمشيد نيز ديده می شود."
در زمان تسلط مغولها (قرن سيزدهم و چهاردهم ميلادي) قالی بافی به سطح بسيار رفيعی از زيبايی وتکنيک رسيد. شکوفايی اين صنعت شايد با حکومت غازان خان (1307-1295 ميلادي) مصادف بود.
اما اوج قالی کلاسيک ايرانی را که از آن با رنسانس قالی ايران ياد می شود زمان سلاطين صفوی (1722-1499 ميلادي) به ويژه زمان حاکميت شاه طهماسب اول (1587-1524 ميلادي) و شاه عباس کبير(1629-1587 ميلادي) ثبت کرده اند. از اين دوران حدود 3000 تخته فرش به يادگار مانده که درموزه های بزرگ دنيا و يا در مجموعه های شخصی نگهداری می شوند.
در اين دوران در کنار قصرهای پادشاهان کارگاههای قالی بافی بناشد و مراکز گوناگون که قبلا در تبريز ، اصفهان ، کاشان ، مشهد ، کرمان ، جوشقان ، يزد ، استرآباد ، هرات و ايالات شمالی نظير شيروان ، قره باغ و گيلان وجود داشتند توسعه و رونق بيشتری گرفتند.
در همان زمان ، نقاشان و نگارگران بلندپايه طرحهای خلاصه شده و ترکيبی ترنج در وسط قالی و لچکها را در آن وارد کردند. يعنی همان طرحی که قبلا به زيباترين وضعی در قرن پانزدهم روی جلد کتابهای ارزشمند به کار می رفت.
با اشغال کشور بوسيله افغانها (1722-1721 ميلادي) اين صنعت و هنر رو به انحطاط گذاشت.
در قرن نوزدهم قاليهای ايرانی ، بويژه فرشهای نفيس ناحيه تبريز به اروپا راه يافتند. از سوی کشورهای اروپايی نمايندگانی به تمام کشورهای مشرق زمين گسيل شدند و با رقابت بسيار فشرده کليه فرشهای کهنه و عتيقه را گردآوری کرده به قسطنطنيه که هنوز هم مهمترين بازار قالی مشرق زمين بود فرستادند.
با به پايان رسيدن منابع فرشهای کهنه ، شرکتهای انگليسی (زيگلر 1883 م) آمريکايی و آلمانی به طور نامحدود اقدام به تاسيس کارگاههايی در تبريز ، سلطان آباد(اراک) ، کرمان کردند. اين روال تا جنگ جهانی اول که توليد قالی به طور قابل توجهی افزایش یافته بود ادامه داشت
sarvar- تعداد پستها : 76
تاريخ التسجيل : 2008-02-02
mavad farsh
مواد استفاده شده در فرش
پشم
ليف پروتئينی و مجعد است كه روی پوست گوسفندان ميرويد و بر اثر سوختن بويی مشابه بوی موی سوخته از خود متصاعد مينمايد و پس از دور كردن شعله خاموش ميشود و خاكستری نرم و پودر مانند باقی ميگذارد.
كرك
الياف ظريف لابلای موی بز يا شتر است و ليكن در فرش، به الياف ظريف و بلند پشمی (مانند پشمهای گوسفندان نژاد مرينوس در استراليا و يا بلوچ) كرك گفته ميشود.
پشم بهاره
پشمی است كه طی روزهای آخر زمستان يا اول بهار، قبل از بارش اولين باران بهاری بر روی گوسفندان چيده شده باشد كه بخاطر داشتن لطافت و طول زياد و نداشتن خار و خاشاك از پشم پاييزه مرغوبتر است.
خامه
اصطلاحاً در هنر فرشبافی به نخ پشمی مورد استفاده برای پرزهای فرش است كه به صورت دو لا تهيه ميشود خامه گفته ميشود.
متريك
واحد اندازهگيری ضخامت خامه پشمی مورد مصرف در قاليبافی است. به عدد طولی خامه پشمی يك لا بر حسب متر كه وزن آن يك گرم باشد ميگويند لذا هر چه عدد متريك بيشتر بشود خامه پشمی يك لا ظريفتر ميگردد. متداولترين اعداد متريك در خامهها 3 الی 10 ميباشند.
ابريشم
الياف بسيار بلند پروتئينی هستند كه كرم ابريشم برای توليد پيله در اطراف خود ترشح ميکند.
دنير
واحد اندازهگيری ضخامت الياف ابريشم است و به وزن 9000 متر ليف ابريشمی بر حسب گرم گفته ميشود لذا برعكس عدد متريك هر چه عدد دنير بيشتر شود ليف ابريشمی ضخيمتر ميگردد. دنير 60 الی 160 در قاليبافی مصرف دارد و ظريفتر از آن (كمتر از دنير 60) را در پارچهبافی استفاده مينمايند.
پنبه
الياف سلولزی است كه از غوزه گياه پنبه به دست ميآيد و بر اثر سوختن بوی كاغذ سوخته از خود متصاعد مينمايد و پس از دور شدن از آتش خاموش ميشود و خاكستری نرم و پودر مانند باقی ميگذارد.
نمره
به تعداد كلافهای (HANK) 840 ياردی (يك يارده = 44/91 سانتيمتر) نخ پنبهای يك لا در يك پوند (يك پوند = 59/453 گرم) ميگويند و معمول] نمره نخ يك لای پنبهای مورد استفاده در قاليبافی 5، 10، 20 و بعضاً 40 ميباشد.
تار (چله)
نخهايی هستند نازك، چند لا شده و پرتاب كه معمولاً از جنس پنبه بوده و برای بافت فرش بايستی بر روی دار بطور عمودی نصب گردند و وظيف آن نگهداری گرههای فرش ميباشند. جنس چلهها برای فرشهای ريزبافت به منظور برخورداری از استحكام لازم، ابريشمی انتخاب ميشوند و در فرشهای بافت مناطق عشايری و روستايی جنس چلهها را به جهت مقاومت بيشتر در برابر سرما و رطوبت و همچنين ايجاد نرمی و انعطاف لازم در فرش كه برای كوچ كردن امری ضروری است از پشم انتخاب مينمايند
پشم
ليف پروتئينی و مجعد است كه روی پوست گوسفندان ميرويد و بر اثر سوختن بويی مشابه بوی موی سوخته از خود متصاعد مينمايد و پس از دور كردن شعله خاموش ميشود و خاكستری نرم و پودر مانند باقی ميگذارد.
كرك
الياف ظريف لابلای موی بز يا شتر است و ليكن در فرش، به الياف ظريف و بلند پشمی (مانند پشمهای گوسفندان نژاد مرينوس در استراليا و يا بلوچ) كرك گفته ميشود.
پشم بهاره
پشمی است كه طی روزهای آخر زمستان يا اول بهار، قبل از بارش اولين باران بهاری بر روی گوسفندان چيده شده باشد كه بخاطر داشتن لطافت و طول زياد و نداشتن خار و خاشاك از پشم پاييزه مرغوبتر است.
خامه
اصطلاحاً در هنر فرشبافی به نخ پشمی مورد استفاده برای پرزهای فرش است كه به صورت دو لا تهيه ميشود خامه گفته ميشود.
متريك
واحد اندازهگيری ضخامت خامه پشمی مورد مصرف در قاليبافی است. به عدد طولی خامه پشمی يك لا بر حسب متر كه وزن آن يك گرم باشد ميگويند لذا هر چه عدد متريك بيشتر بشود خامه پشمی يك لا ظريفتر ميگردد. متداولترين اعداد متريك در خامهها 3 الی 10 ميباشند.
ابريشم
الياف بسيار بلند پروتئينی هستند كه كرم ابريشم برای توليد پيله در اطراف خود ترشح ميکند.
دنير
واحد اندازهگيری ضخامت الياف ابريشم است و به وزن 9000 متر ليف ابريشمی بر حسب گرم گفته ميشود لذا برعكس عدد متريك هر چه عدد دنير بيشتر شود ليف ابريشمی ضخيمتر ميگردد. دنير 60 الی 160 در قاليبافی مصرف دارد و ظريفتر از آن (كمتر از دنير 60) را در پارچهبافی استفاده مينمايند.
پنبه
الياف سلولزی است كه از غوزه گياه پنبه به دست ميآيد و بر اثر سوختن بوی كاغذ سوخته از خود متصاعد مينمايد و پس از دور شدن از آتش خاموش ميشود و خاكستری نرم و پودر مانند باقی ميگذارد.
نمره
به تعداد كلافهای (HANK) 840 ياردی (يك يارده = 44/91 سانتيمتر) نخ پنبهای يك لا در يك پوند (يك پوند = 59/453 گرم) ميگويند و معمول] نمره نخ يك لای پنبهای مورد استفاده در قاليبافی 5، 10، 20 و بعضاً 40 ميباشد.
تار (چله)
نخهايی هستند نازك، چند لا شده و پرتاب كه معمولاً از جنس پنبه بوده و برای بافت فرش بايستی بر روی دار بطور عمودی نصب گردند و وظيف آن نگهداری گرههای فرش ميباشند. جنس چلهها برای فرشهای ريزبافت به منظور برخورداری از استحكام لازم، ابريشمی انتخاب ميشوند و در فرشهای بافت مناطق عشايری و روستايی جنس چلهها را به جهت مقاومت بيشتر در برابر سرما و رطوبت و همچنين ايجاد نرمی و انعطاف لازم در فرش كه برای كوچ كردن امری ضروری است از پشم انتخاب مينمايند
sarvar- تعداد پستها : 76
تاريخ التسجيل : 2008-02-02
mavad farsh2
گرهزدن
به تاباندن خامههای پشمی يا ابريشمی به دور چلههای فرش در حين بافت گره زدن ميگويند.
ذرع
واحد اندازهگيری طول فرش از قديم ميباشد كه در مناطق فارسيباف معادل 104 سانتيمتر و در مناطق كرمانيباف 108 سانتيمتر و در مناطق آذريباف 112 سانتيمتر است.
چارك
به 4/1 ذرع، چارك گفته ميشود كه در مناطق فارسيباف 26 سانتيمتر است و در مناطق آذريباف 28 سانتيمتر است.
گره ذرعي
به 16/1 ذرع و يا به 4/1 چارك گره ذرعی ميگويند كه در مناطق فارسيباف 5/6 سانتيمتر و در مناطق آذريباف 7 سانتيمتر است.
رج
به رديف طولی و عرضی گرهها رج ميگويند.
رجشمار
به تعداد رجهای بافته شده (يا گرههای زده شده) در يك گره ذرعی رجشمار ميگويند. اندازه گره ذرعی بستگی به سبك بافت فرش (آذری يا فارسي) دارد.
ريشه
به پايه و اساس هر چيزی ريشه گويند كه در فرش پايه و اساس را جفت چلهها (يك چله زير و يك چله رو) يعنی همان ريشهها انجام ميدهند. بديهی است كه اگر ريشههای فرش (جفت چلهها) را از ساختمان فرش خارج كنيم آن فرش كاملاً از هم گسيخته ميشود و اين ريشهها هستند كه پس از نصب بر روی دار امكان بافت را ميسر ساخته و ابعاد و رجشمار فرش را مشخص مينمايند.
طول پرز
به ارتفاع پرزهای فرش گفته ميشود.
چله كشي
به نصب تار بر روی دار جهت بافت فرش به صورتی كه تارها يك در ميان زير و رو باشند چلهكشی ميگويند چلههای زير در پشت فرش قرار گرفته و توسط بدنههای پرز پوشانده ميشوند و چلههای رو نيز در داخل فرش قرار ميگيرند عمل چلهكشی به سه روش فارسی وآذری و يا تلفيقی انجام ميشود.
کمانه
چوب يا قطعهای لولهای شكل است كه محل چلههای زير و رو را در فرش تغيير ميدهد و باعث ميشود تا يك رديف ضربدری در چند سانتيمتری دم بافت بوجود آيد.
سه لا گرد (سه لا سه گرد)
در مناطقی مانند كاشان و اصفهان و ... به منظور ايجاد استحكام در چلهها ابتدا نخهای نازك چله را در سه گروه و در جهت عقربههای ساعت (S) تاب ميدهند سپس اين سه گروه را روی هم گذاشته و به منظور باز نشدن تاب اوليه در جهت عكس عقربههای ساعت (Z) ميتابند. بديهی است هر چه تعداد لاها و تاب نخ بيشتر شود استحكام نخ نيز بيشتر ميشود.
پود
پودها نيز معمولاً از جنس پنبه ميباشند و به صورت افقی در بافت فرش استفاده ميشوند و وظيفه آن نگهداری چلهها در كنار يكديگر ميباشد پودها را معمولاً به جهت رويت بهتر (در لابلای چلهها) و رفع جمعشدگی رنگ ميكنند كه اين رنگرزی نيز به دليل مقرون به صرف بودن و آسانتر بودن بانيل صورت ميپذيرد. پودها بسته به محل عبور آنها از بالا يا زير ضربدری و يا ضخامت آنها به انواع زير تقسيم ميشوند.
پود زير (پود ضخيم)
در اين نوع پود كه نخها در يك جهت تابيده ميشوند هر چه تعداد لاهای نخ و مقدار تاب آن كمتر باشد بهتر است پود زير ضخيمتر ميباشد و از زير ضربدری چلههای فرش به طور مستقيم عبور داد ميشود.
پود رو ( پود نازك)
در اين نوع بايستی از تعداد لاها و تاب بيشتری استفاده شود تا پود ضمن نازك بودن از استحكام لازم نيز برخوردار باشد پود نازك از بالای ضربدری عبور داده ميشود و پس از دور زدن چلههای زير و رو بر روی پود زير به شكل زيگزاگ قرار ميگيرد.
ابزار بافت
به وسايلی كه برای بافت فرش مورد استفاده قرار ميگيرند گفته ميشود كه اهم آنها عبارتند از:
دار:
به دستگاه قاليبافی كه از چوب يا فلز تهيه شده باشد اصطلاحاً دار گفته ميشود كه اجزا آن عبارتند از: سردار زيردار و راست روها. دارها بسته به نحوه قرار گرفتن بر روی زمين به انوع زير تقسيم ميشوند:
الف) دارهای افقي:
دارهايی هستند كه به موازات سطح زيمين نصب ميشوند و بافنده برای بافت بايستی روی آن بنشيند لذا عوارض حادی در انحنای ستون فقرات و شكل لگن خاصره ايجاد ميشود. دارهای افقی مورد استفاده در خانوادههای كوچنشين فاقد راستروها ميباشند تا عمل نصب و حمل و نقل به سهولت انجام شود.
ـ حاشيه:
معمولاً به دو شكل باريك و پهن اطراف طرح مركزی فرش را ميپوشاند و وجود يك حاشيه پهن در ميان حاشيههای باريك باعث ميشود تا تعداد آنها فرد باشد.
ـ زمينه:
بخشی است در ميان فرش كه گلها و اجزا طرح بر روی آن نقش بستهاند و اغلب در رنگهای لاكي، كرم و سرمهای انتخاب ميشود.
ترنج:
به بخش مركزی فرش كه معمولاً مدور يا بيضی شكل است ترنج گفته ميشود.
سرترنج:
معمولاً در ابتدا و انتهای طرح ترنج قالبی به همراه اجزا طرح كشيده ميشود كه اصطلاحاً به آنها سرترنج ميگويند
به تاباندن خامههای پشمی يا ابريشمی به دور چلههای فرش در حين بافت گره زدن ميگويند.
ذرع
واحد اندازهگيری طول فرش از قديم ميباشد كه در مناطق فارسيباف معادل 104 سانتيمتر و در مناطق كرمانيباف 108 سانتيمتر و در مناطق آذريباف 112 سانتيمتر است.
چارك
به 4/1 ذرع، چارك گفته ميشود كه در مناطق فارسيباف 26 سانتيمتر است و در مناطق آذريباف 28 سانتيمتر است.
گره ذرعي
به 16/1 ذرع و يا به 4/1 چارك گره ذرعی ميگويند كه در مناطق فارسيباف 5/6 سانتيمتر و در مناطق آذريباف 7 سانتيمتر است.
رج
به رديف طولی و عرضی گرهها رج ميگويند.
رجشمار
به تعداد رجهای بافته شده (يا گرههای زده شده) در يك گره ذرعی رجشمار ميگويند. اندازه گره ذرعی بستگی به سبك بافت فرش (آذری يا فارسي) دارد.
ريشه
به پايه و اساس هر چيزی ريشه گويند كه در فرش پايه و اساس را جفت چلهها (يك چله زير و يك چله رو) يعنی همان ريشهها انجام ميدهند. بديهی است كه اگر ريشههای فرش (جفت چلهها) را از ساختمان فرش خارج كنيم آن فرش كاملاً از هم گسيخته ميشود و اين ريشهها هستند كه پس از نصب بر روی دار امكان بافت را ميسر ساخته و ابعاد و رجشمار فرش را مشخص مينمايند.
طول پرز
به ارتفاع پرزهای فرش گفته ميشود.
چله كشي
به نصب تار بر روی دار جهت بافت فرش به صورتی كه تارها يك در ميان زير و رو باشند چلهكشی ميگويند چلههای زير در پشت فرش قرار گرفته و توسط بدنههای پرز پوشانده ميشوند و چلههای رو نيز در داخل فرش قرار ميگيرند عمل چلهكشی به سه روش فارسی وآذری و يا تلفيقی انجام ميشود.
کمانه
چوب يا قطعهای لولهای شكل است كه محل چلههای زير و رو را در فرش تغيير ميدهد و باعث ميشود تا يك رديف ضربدری در چند سانتيمتری دم بافت بوجود آيد.
سه لا گرد (سه لا سه گرد)
در مناطقی مانند كاشان و اصفهان و ... به منظور ايجاد استحكام در چلهها ابتدا نخهای نازك چله را در سه گروه و در جهت عقربههای ساعت (S) تاب ميدهند سپس اين سه گروه را روی هم گذاشته و به منظور باز نشدن تاب اوليه در جهت عكس عقربههای ساعت (Z) ميتابند. بديهی است هر چه تعداد لاها و تاب نخ بيشتر شود استحكام نخ نيز بيشتر ميشود.
پود
پودها نيز معمولاً از جنس پنبه ميباشند و به صورت افقی در بافت فرش استفاده ميشوند و وظيفه آن نگهداری چلهها در كنار يكديگر ميباشد پودها را معمولاً به جهت رويت بهتر (در لابلای چلهها) و رفع جمعشدگی رنگ ميكنند كه اين رنگرزی نيز به دليل مقرون به صرف بودن و آسانتر بودن بانيل صورت ميپذيرد. پودها بسته به محل عبور آنها از بالا يا زير ضربدری و يا ضخامت آنها به انواع زير تقسيم ميشوند.
پود زير (پود ضخيم)
در اين نوع پود كه نخها در يك جهت تابيده ميشوند هر چه تعداد لاهای نخ و مقدار تاب آن كمتر باشد بهتر است پود زير ضخيمتر ميباشد و از زير ضربدری چلههای فرش به طور مستقيم عبور داد ميشود.
پود رو ( پود نازك)
در اين نوع بايستی از تعداد لاها و تاب بيشتری استفاده شود تا پود ضمن نازك بودن از استحكام لازم نيز برخوردار باشد پود نازك از بالای ضربدری عبور داده ميشود و پس از دور زدن چلههای زير و رو بر روی پود زير به شكل زيگزاگ قرار ميگيرد.
ابزار بافت
به وسايلی كه برای بافت فرش مورد استفاده قرار ميگيرند گفته ميشود كه اهم آنها عبارتند از:
دار:
به دستگاه قاليبافی كه از چوب يا فلز تهيه شده باشد اصطلاحاً دار گفته ميشود كه اجزا آن عبارتند از: سردار زيردار و راست روها. دارها بسته به نحوه قرار گرفتن بر روی زمين به انوع زير تقسيم ميشوند:
الف) دارهای افقي:
دارهايی هستند كه به موازات سطح زيمين نصب ميشوند و بافنده برای بافت بايستی روی آن بنشيند لذا عوارض حادی در انحنای ستون فقرات و شكل لگن خاصره ايجاد ميشود. دارهای افقی مورد استفاده در خانوادههای كوچنشين فاقد راستروها ميباشند تا عمل نصب و حمل و نقل به سهولت انجام شود.
ـ حاشيه:
معمولاً به دو شكل باريك و پهن اطراف طرح مركزی فرش را ميپوشاند و وجود يك حاشيه پهن در ميان حاشيههای باريك باعث ميشود تا تعداد آنها فرد باشد.
ـ زمينه:
بخشی است در ميان فرش كه گلها و اجزا طرح بر روی آن نقش بستهاند و اغلب در رنگهای لاكي، كرم و سرمهای انتخاب ميشود.
ترنج:
به بخش مركزی فرش كه معمولاً مدور يا بيضی شكل است ترنج گفته ميشود.
سرترنج:
معمولاً در ابتدا و انتهای طرح ترنج قالبی به همراه اجزا طرح كشيده ميشود كه اصطلاحاً به آنها سرترنج ميگويند
sarvar- تعداد پستها : 76
تاريخ التسجيل : 2008-02-02
anvae farsh3
انواع فرش
تذكر: با توجه به دستبافت بودن اينگونه فرشها احتمال چند سانتيمتر اختلاف را بايستی در اندازه آنها درنظر گرفت.
1ـ قالي:
به فرشهايی گفته ميشود كه مساحت آنها 6 مترمربع و يا از آن بيشتر باشند كه معمولاً در ابعاد 3×2، 5/3×5/2، 4×3، 5×5/3، 6×4، 7×5، 10×6 متر و ... باشند.
2ـ كلگي:
ابعاد اين گونه فرشها معمولاًً 3×5/1، 3×70/1، 5/3×2 متر ميباشد. بافت كلگی بيشتر در قديم و در ميان چادرنشينان و روستاييان معمول بوده است.
3ـ كناره:
از اين نوع فرشها در قديم برای پوشاندن فضاهای خالی كناره فرش تا ديوار استفاده ميشده است وليكن امروزه با آن معمولاً راهروها و راهپلهها را مفروش مينمايند و پهنای آنها عموماً از 70 تا 110 سانتيمتر و طول آنها 5/2 الی 8 متر است.
4ـ قاليچه:
قاليچهها فرشهای كوچكی هستند كه عموماً در ابعاد 20/2×40/1 متر بافته ميشوند.
5ـ پردهاي
اندازه فرشهای پرده ای معمولا 5/2 * 5/1 متر می باشد. اين نوع فرش در مدخل اتاق يا سالنها نصب می گردد.
6ـ ذرع و نيم:
اين نوع فرشها عموماً در ابعاد 156×104 سانتيمتر تهيه ميشوند بافت اين نوع فرشها بيشتر در مناطق فارسی باف رايج است لذا با توجه به اندازه ذرع فارسی كه 104 سانتيمتر است و اضافه كردن نيم ذرع به آن (156=52+104) طول اين نوع فرشها 156 سانتيمتر ميگردد.
7ـ ذرع و چارك:
ابعاد اين نوع فرشها عموماً 130×80 سانتيمتر ميباشند و بافت آنها نيز بيشتر در مناطق فارسيباف رايج است.
8ـ پشتي:
به فرشهايی گفته ميشود كه عرض آنها از 50 تا 80 سانتيمتر و طول آنها از 80 تا 120 سانتيمتر ميباشد و متداولترين اندازه پشتی 90×60 و يا 120×60 سانتيمتر ميباشد. در نواحی گرگان و بجنورد به نوعی از پشتيها كه پشت آنها گليمبافی شده است و مانند يك كيسه دردار تهيهشدهاند قارچين ميگويند.
9ـ پادري:
به اندازه پاگرد در ورودی كه معمولاً 70×50 است بافته ميشوند.
تذكر: با توجه به دستبافت بودن اينگونه فرشها احتمال چند سانتيمتر اختلاف را بايستی در اندازه آنها درنظر گرفت.
1ـ قالي:
به فرشهايی گفته ميشود كه مساحت آنها 6 مترمربع و يا از آن بيشتر باشند كه معمولاً در ابعاد 3×2، 5/3×5/2، 4×3، 5×5/3، 6×4، 7×5، 10×6 متر و ... باشند.
2ـ كلگي:
ابعاد اين گونه فرشها معمولاًً 3×5/1، 3×70/1، 5/3×2 متر ميباشد. بافت كلگی بيشتر در قديم و در ميان چادرنشينان و روستاييان معمول بوده است.
3ـ كناره:
از اين نوع فرشها در قديم برای پوشاندن فضاهای خالی كناره فرش تا ديوار استفاده ميشده است وليكن امروزه با آن معمولاً راهروها و راهپلهها را مفروش مينمايند و پهنای آنها عموماً از 70 تا 110 سانتيمتر و طول آنها 5/2 الی 8 متر است.
4ـ قاليچه:
قاليچهها فرشهای كوچكی هستند كه عموماً در ابعاد 20/2×40/1 متر بافته ميشوند.
5ـ پردهاي
اندازه فرشهای پرده ای معمولا 5/2 * 5/1 متر می باشد. اين نوع فرش در مدخل اتاق يا سالنها نصب می گردد.
6ـ ذرع و نيم:
اين نوع فرشها عموماً در ابعاد 156×104 سانتيمتر تهيه ميشوند بافت اين نوع فرشها بيشتر در مناطق فارسی باف رايج است لذا با توجه به اندازه ذرع فارسی كه 104 سانتيمتر است و اضافه كردن نيم ذرع به آن (156=52+104) طول اين نوع فرشها 156 سانتيمتر ميگردد.
7ـ ذرع و چارك:
ابعاد اين نوع فرشها عموماً 130×80 سانتيمتر ميباشند و بافت آنها نيز بيشتر در مناطق فارسيباف رايج است.
8ـ پشتي:
به فرشهايی گفته ميشود كه عرض آنها از 50 تا 80 سانتيمتر و طول آنها از 80 تا 120 سانتيمتر ميباشد و متداولترين اندازه پشتی 90×60 و يا 120×60 سانتيمتر ميباشد. در نواحی گرگان و بجنورد به نوعی از پشتيها كه پشت آنها گليمبافی شده است و مانند يك كيسه دردار تهيهشدهاند قارچين ميگويند.
9ـ پادري:
به اندازه پاگرد در ورودی كه معمولاً 70×50 است بافته ميشوند.
sarvar- تعداد پستها : 76
تاريخ التسجيل : 2008-02-02
anvae farsh4
انواع فرش از نظر جنس پرز:
1ـ فرشهای تمام پشم:
جنس پرز اين گونه فرشها پشمی بوده و رجشمار آنها معمولاً كمتر از 40 ميباشند. چنانچه جنس چله و پود زير آنها نيز همچون كه در بين عشاير و كوچنشينها و تركمنها متداول است از پشم انتخاب شود به آنها فرش تمام پشم ميگويند.
2ـ فرش كرك:
جنس پرز اين نوع فرشها از الياف ظريف و بلند پشمی تهيه شده است و جنس چله آنها پنبه يا ابريشم ميباشد و اغلب در رجشمارهای بين 40 تا 50 بافته ميشوند.
3ـ فرش ابريشمي:
پرز اينگونه فرشها تماماً از جنس ابريشم بوده و چنانچه چله آنها نيز ابريشم باشد اصطلاحاً به آنها تمام ابريشم ميگويند و اغلب در رجشمار 50 به بالا بافته ميشوند.
4ـ فرش كف ابريشم (بوم ابريشم):
فقط پرزهای زمينه اين نوع فرشها از جنس ابريشم بوده و بقيه پرزها اغلب از جنس كرك انتخاب ميشوند و چون پرزهای ابريشمی برعكس پرزهای پشمی به راحتی ميخوابند و از ارتفاع خود كم ميكنند اجزا طرح و نقوش كه از جنس كرك ميباشند حالت برجسته گرفته و فرش را به حالت گل برجسته در ميآورند.
5ـ فرش گل ابريشم:
اين نوع فرشها برعكس كف ابريشم ميباشند يعنی جنس پرزهای زمينه كرك نقوش و اجزا طرح بعضا با ابريشم بافته ميشوند. وجود ابريشم به کار رفته در گلها و نقوش باعث جلوه بيشتر طرح می شود.
6ـ فرش گرده ابريشم:
بافت اين نوع فرشها كه در نايين، اردستان و اصفهان بيشتر متداول ميباشد به اين صورت است كه جنس پرزهای خطوط اطراف نقوش و طرحها را كه اصطلاحاً به آنها گرده ميگويند از ابريشم انتخاب مينمايند. ضمناً به منظور افزايش جلوه و زيبايی در اين نوع فرشها اكثراً گردهها را با ابريشم سفيد ميبافند.
7ـ فرش صوف:
در زمينه اين نوع فرشها به جای گره صرفاً از پود زير و رو استفاده ميشود. گاهی جنس پود رو از فلزات گرانبها مانند طلا يا نقره انتخاب مينمايند. از اين رو نقوشی كه بافته شدهاند حالت برجسته پيدا می کند.
1ـ فرشهای تمام پشم:
جنس پرز اين گونه فرشها پشمی بوده و رجشمار آنها معمولاً كمتر از 40 ميباشند. چنانچه جنس چله و پود زير آنها نيز همچون كه در بين عشاير و كوچنشينها و تركمنها متداول است از پشم انتخاب شود به آنها فرش تمام پشم ميگويند.
2ـ فرش كرك:
جنس پرز اين نوع فرشها از الياف ظريف و بلند پشمی تهيه شده است و جنس چله آنها پنبه يا ابريشم ميباشد و اغلب در رجشمارهای بين 40 تا 50 بافته ميشوند.
3ـ فرش ابريشمي:
پرز اينگونه فرشها تماماً از جنس ابريشم بوده و چنانچه چله آنها نيز ابريشم باشد اصطلاحاً به آنها تمام ابريشم ميگويند و اغلب در رجشمار 50 به بالا بافته ميشوند.
4ـ فرش كف ابريشم (بوم ابريشم):
فقط پرزهای زمينه اين نوع فرشها از جنس ابريشم بوده و بقيه پرزها اغلب از جنس كرك انتخاب ميشوند و چون پرزهای ابريشمی برعكس پرزهای پشمی به راحتی ميخوابند و از ارتفاع خود كم ميكنند اجزا طرح و نقوش كه از جنس كرك ميباشند حالت برجسته گرفته و فرش را به حالت گل برجسته در ميآورند.
5ـ فرش گل ابريشم:
اين نوع فرشها برعكس كف ابريشم ميباشند يعنی جنس پرزهای زمينه كرك نقوش و اجزا طرح بعضا با ابريشم بافته ميشوند. وجود ابريشم به کار رفته در گلها و نقوش باعث جلوه بيشتر طرح می شود.
6ـ فرش گرده ابريشم:
بافت اين نوع فرشها كه در نايين، اردستان و اصفهان بيشتر متداول ميباشد به اين صورت است كه جنس پرزهای خطوط اطراف نقوش و طرحها را كه اصطلاحاً به آنها گرده ميگويند از ابريشم انتخاب مينمايند. ضمناً به منظور افزايش جلوه و زيبايی در اين نوع فرشها اكثراً گردهها را با ابريشم سفيد ميبافند.
7ـ فرش صوف:
در زمينه اين نوع فرشها به جای گره صرفاً از پود زير و رو استفاده ميشود. گاهی جنس پود رو از فلزات گرانبها مانند طلا يا نقره انتخاب مينمايند. از اين رو نقوشی كه بافته شدهاند حالت برجسته پيدا می کند.
sarvar- تعداد پستها : 76
تاريخ التسجيل : 2008-02-02
tarikh farsh
نگاهي تازه به زواياي تاريخ چهارهزار ساله فرش ايران
«هوشنگ» پادشاه ايران زمين، 2 هزار سال قبل ازميلاد مسيح فرمان داد تا حيوانات درنده را بكشند و از پوست آنها لباس و فرش تهيه كنند.
گوشههايي از تاريخ فرشبافي در ايران بيشتر از سول محققان، مؤلفان و نويسندگان بررسي شده و به رشته تحرير درآمده است. اما آنچه كه باعث تحقيق مجدد درباره آنها شده پرداختن به نكاتي است كه گرچه خوانندگاني آنها را بارها مطالعه كردهاند اما كمتر مورد توجه و تأمل قرار گرفته است. مطرح كردن اين نكات سبب خواهد شد كه محققان و نويسندگان اهل فن به تأمل و تفكر در اين باره پرداخته و بستر مناسبي براي تحقيق بيشتر در مقوله تاريخ فرش فراهم آيد.
«گفتهاند هوشنگ، اول كس بود كه در ملك خويش آهن آورد و براي صناعت از آن ابزار ساخت و ... بفرمود تا حيوانات درنده را بكشند و از پوست آنان لباس و فرش كنند و ....»(1)
حسب روايات تاريخي مذكور در تاريخ طبري زندگي هوشنگ پادشاه ايران زمين به بيش از دو هزار سال قبل از ميلاد مسيح باز ميگردد و در آن به استفاده از پوست حيوانات بعنوان فرش اشاره شده است كه ميتوان هم به استفاده از پوست به همان شكل طبيعياش پوست بعنوان فرش باور داشت و هم ميتوان استفاده از پشم و موي آنها را به عنوان پوششي براي كف محل زندگي انسانها در نظر گرفت كه بديهي است اتصال پشم و موي جهت جلوگيري از پراكندگي آنها در كف محل زندگي امري ضروري بوده و ميتوان اولين اتصالات ابتدايي را بعنوان ابتداييترين شكل گره فرش امروزي پنداشت و به استناد اين طرز تلقي و فرازي ديگر از تاريخ در صفحات بعدي همان مأخذ بشرح ذيل به استنتاج جديدي دست يافت:
«پارسيان و بعضي از نسبشناسان گويند كه طهمورث پسر ويونگهان پسر انكهد پسر اسكهد پسر هوشنگ پس از هوشنگ پادشاهي يافت او ملك اقاليم داشت و .... وي اول كس بود كه از پشم و موي پوشش گرفت و .... به فارسي چيز نوشت.»(2)
اين تأكيد بر موضوع فرش از سوي مورخ در 1200 سال قبل بدون اينكه داراي ملاحظات سياسي، تاريخي و جغرافيايي امروز باشد تنها ميتواند تأكيد و دليل بر تاريخ چهارهزارسالة فرش (و نه دو هزار و پانصد ساله) در ايران باشد و اين تفاوت تاريخي بين هوشنگ و طهمورث در بردارندة تفاوتي است كه در نحوة استفاده از پشم و مو به عنوان فرش بوجود آمده بود و ميتوان پنداشت كه اين تفاوت همان گرههايي هستند كه در فرش بوجود آمدهاند. با توجه به اينكه در زمان پادشاهي هوشنگ كه فلز شناخته شده و مورد بهرهبرداري قرار گرفته بود مأيد مشخصات دورهاي خود ميباشد. حال آنكه در زمان طهمورث با فاصلة زماني كه خط فارسي مورد استفاده قرار گرفته ميتوان ميزان ترقي و رشد در نحوه استفاده از پشم و مو در فرشهاي آن روز كه به يقين از آن پس بر اساس علائق و مشخصات قومي داراي علائم، تفاوتها و رنگهايي ويژه بودهاند باشد و با توجه به اينكه هنوز صنعت رنگرزي براي بشر آن زمانه شناخته نشده بوده پس رنگهاي طبيعي پشم و مو و نحوة استفاده و نقشهاي آنها بيانگر تفاوتها بودهاند. اما در صفحات بعدي تاريخ مورد مطالعه مذكور است كه:
«جمشيد همو بود كه چون به پادشاهي نشست گفت كه خداي تبارك و تعالي ما را شوكت داده و تأكيد كرد تا به خير رعيت بكوشيم، وي صنعت شمشير و سلاح را ابداع كرد و صنعت ابريشم و ديگر رستنيها را ياد داد و بفرمود تا لباس ببافند و رنگ كنند ....»(3)
«هوشنگ» پادشاه ايران زمين، 2 هزار سال قبل ازميلاد مسيح فرمان داد تا حيوانات درنده را بكشند و از پوست آنها لباس و فرش تهيه كنند.
گوشههايي از تاريخ فرشبافي در ايران بيشتر از سول محققان، مؤلفان و نويسندگان بررسي شده و به رشته تحرير درآمده است. اما آنچه كه باعث تحقيق مجدد درباره آنها شده پرداختن به نكاتي است كه گرچه خوانندگاني آنها را بارها مطالعه كردهاند اما كمتر مورد توجه و تأمل قرار گرفته است. مطرح كردن اين نكات سبب خواهد شد كه محققان و نويسندگان اهل فن به تأمل و تفكر در اين باره پرداخته و بستر مناسبي براي تحقيق بيشتر در مقوله تاريخ فرش فراهم آيد.
«گفتهاند هوشنگ، اول كس بود كه در ملك خويش آهن آورد و براي صناعت از آن ابزار ساخت و ... بفرمود تا حيوانات درنده را بكشند و از پوست آنان لباس و فرش كنند و ....»(1)
حسب روايات تاريخي مذكور در تاريخ طبري زندگي هوشنگ پادشاه ايران زمين به بيش از دو هزار سال قبل از ميلاد مسيح باز ميگردد و در آن به استفاده از پوست حيوانات بعنوان فرش اشاره شده است كه ميتوان هم به استفاده از پوست به همان شكل طبيعياش پوست بعنوان فرش باور داشت و هم ميتوان استفاده از پشم و موي آنها را به عنوان پوششي براي كف محل زندگي انسانها در نظر گرفت كه بديهي است اتصال پشم و موي جهت جلوگيري از پراكندگي آنها در كف محل زندگي امري ضروري بوده و ميتوان اولين اتصالات ابتدايي را بعنوان ابتداييترين شكل گره فرش امروزي پنداشت و به استناد اين طرز تلقي و فرازي ديگر از تاريخ در صفحات بعدي همان مأخذ بشرح ذيل به استنتاج جديدي دست يافت:
«پارسيان و بعضي از نسبشناسان گويند كه طهمورث پسر ويونگهان پسر انكهد پسر اسكهد پسر هوشنگ پس از هوشنگ پادشاهي يافت او ملك اقاليم داشت و .... وي اول كس بود كه از پشم و موي پوشش گرفت و .... به فارسي چيز نوشت.»(2)
اين تأكيد بر موضوع فرش از سوي مورخ در 1200 سال قبل بدون اينكه داراي ملاحظات سياسي، تاريخي و جغرافيايي امروز باشد تنها ميتواند تأكيد و دليل بر تاريخ چهارهزارسالة فرش (و نه دو هزار و پانصد ساله) در ايران باشد و اين تفاوت تاريخي بين هوشنگ و طهمورث در بردارندة تفاوتي است كه در نحوة استفاده از پشم و مو به عنوان فرش بوجود آمده بود و ميتوان پنداشت كه اين تفاوت همان گرههايي هستند كه در فرش بوجود آمدهاند. با توجه به اينكه در زمان پادشاهي هوشنگ كه فلز شناخته شده و مورد بهرهبرداري قرار گرفته بود مأيد مشخصات دورهاي خود ميباشد. حال آنكه در زمان طهمورث با فاصلة زماني كه خط فارسي مورد استفاده قرار گرفته ميتوان ميزان ترقي و رشد در نحوه استفاده از پشم و مو در فرشهاي آن روز كه به يقين از آن پس بر اساس علائق و مشخصات قومي داراي علائم، تفاوتها و رنگهايي ويژه بودهاند باشد و با توجه به اينكه هنوز صنعت رنگرزي براي بشر آن زمانه شناخته نشده بوده پس رنگهاي طبيعي پشم و مو و نحوة استفاده و نقشهاي آنها بيانگر تفاوتها بودهاند. اما در صفحات بعدي تاريخ مورد مطالعه مذكور است كه:
«جمشيد همو بود كه چون به پادشاهي نشست گفت كه خداي تبارك و تعالي ما را شوكت داده و تأكيد كرد تا به خير رعيت بكوشيم، وي صنعت شمشير و سلاح را ابداع كرد و صنعت ابريشم و ديگر رستنيها را ياد داد و بفرمود تا لباس ببافند و رنگ كنند ....»(3)
sarvar- تعداد پستها : 76
تاريخ التسجيل : 2008-02-02
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد